زندگی رازیست غیر قابل پیش بینی وهیچکس نمی داند در لحظه ی بعد چه اتفاقی رخ خواهد داد . البته اگر هم غیر از این بود آنوقت زندگی امری ساختگی وکاذب میشد . زندگی با هزارویک خطرجریان دارد ووقتی نا امنی وخطر افزایش می یابد تنها راه مقابله با آن هوشیاری و آگاهیست .
زندگی مانندآئینه ای است که چهره ی خودمان را منعکس میسازد اگر مهربان باشیم ، زندگی مهربانی را به روی ما باز میگرداند و اگر اهریمن...............
در مهربانی عشق وجود دارد . در مهربانی نور وخدا وجود دارد .
وقتی عشق می ورزیم ، همه جا خدا را می بینیم چون عشق از اعماق برمی آید ودرعمق وجود ،خدا قرار دارد . اصل زندگی وحیات از عمق می آید. با عشق زندگی کردن یعنی در بارگاه ملکوتی قرار گرفتن .....
اما در سطح شیطان قرار دارد. وقتی نفرت می ورزیم یعنی شیطان را پرورش داده ایم و کسانی که با شیطان هماهنگ میباشند فریبکار میشوند وبا فریب دادن دیگران زندگی میکنند . آنها هرگز نخواهند فهمید که بزرگترین گنجینه ی زندگی خود، یعنی اعتماد کردن را از دست خواهند داد . آنها دیگر نه عشق را میفهمند نه عبادت را و نه خدا را .
اگر انسان متوجه آگاهی موجود در درون خود شود آنوقت است که بدنش تبدیل به معبدی مقدس خواهد شد وآن موقع است که شادی و زندگی هر دو دراو با هم رشد خواهند کرد . هر چه انسان شادتر باشد زنده تر است وهرچه غم واندوه داشته باشد تمام انرژی زندگی را از دست میدهد .
انسان غمگین در جایی بین مرگ و زندگی دست وپا میزند وسرگردان خواهد بود .
پس بیاییم با نور عشق خودمان را پرکنیم وبا کینه و نفرت خود را به دستان سیاه شیطان نسپاریم .
فقط وفقط عشق است که باعث الهی شدن ما میشود .
هر انسانی بصورت بالقوه عاشق بدنیا می آید تنها کاری که باید انجام دهد این است که این عشق را از قوه به فعل در آورد. با عشق است که چشمه ی لطافت از درون شروع به جوشیدن می کند هر چقدر مهربانتر و لطیف تر باشیم کم کم منیّت فراموش خواهد شد ووقتی منیّت پاک شود نفس هم ناپدید می شود . وقتی نفس پاک شود تنها چیزی که می ماند لطافت و عشق خواهد بود .
عشق دروازه ای است که به خدا باز میشود . عشق یعنی پاک شدن ذهن از آشفتگیها . آن موقع دل پادشاه وجود می شود . درون با نور تصفیه می گردد و دوستی نمایان می شود وتازه شخص درک می کند دوستی یعنی چه ؟؟
عشق بزرگترین هدیه ی خدا است . عشق آغازگرهمه چیزهای باشکوه است .
پس هر لحظه را با عشق سپری کنیم وچنان زندگی کنیم که گویا واپسین لحظه است. کسی چه میداند شاید که واپسین لحظه باشد ...............
درخشان